در دنیای روبهرشد امروز، شرط بقای هر واحد تجاری، تغییر بهموقع است. پیشرفت روزافزون فناوری و فرآیند جهانیشدن از جمله مواردی هستند که نیاز به تغییر را اجتنابناپذیر میکنند.
چرا تغییر؟
گام اول برای تغییر در یک سازمان، این است که کارمندان نیاز به تغییر را درک کنند. زیرا همیشه عدم تمایل به تغییر از سوی افراد یک سازمان، بزرگترین مانع در ایجاد تغییر است.
در بیشتر اوقات درک نیاز به تغییر در یک سازمان شکستخورده، بیشتر از یک سازمان موفق است. اگر یک مجموعه در شرایط خوبی نباشد بهراحتی میتوان نیاز به تغییر را برای رسیدن به اوضاع بهتر توضیح داد و افراد را برای ایجاد یک تغییر بنیادین با خود همراه کرد.
بهعبارت دیگر، قبل از ایجاد هر تغییری باید فرهنگ سازمانی را آمادهی تغییر کرد. باوجود اقبال عمومی در شروع یک حرکت تیمی قدرتمند و باانگیزه، رفتن بهسمت تغییر و امید به کسب نتایج مثبت و موفقیتآمیز، آسانتر خواهد بود.
چگونگی تغییر سازمانی
قدم بعدی، چگونگی انجام تغییر است. برای تفهیم چگونگی انجام تغییر لازم است یک نمای کلی از آنچه که قرار است با تغییر اتفاق بیفتد را برای کارمندان خود ترسیم کنید. با اینکار، آنها میتوانند خود را در آن فضا قرار داده و برای رسیدن به آن تلاش کنند.
کارمندان شما بهعنوان بدنهی اصلی یک سازمان باید در جریان تغییر، قرار گیرند. آنها باید اطلاعات کافی را دراختیار داشته باشند تا بتوانند جایگاهی را که قرار است به آن برسند متصور شوند.
حوزههای تغییرات سازمانی
معمولاً تغییر در سه حوزه از سازمان اتفاق میافتد که عبارتند از:
• تغییر در حوزهی استراتژی سازمانی
• تغییر در حوزهی ساختار سازمانی
• تغییر در حوزهی قدرت سازمانی
البته در بعضی موارد از تغییر در حوزهی فناوری و جمعیت سازمانی هم نام بردهاند.
هرچند که تمام این حوزهها به هم مرتبط هستند و اگر تغییری در یکی از اینها رخ دهد بدون شک باید در دیگر حوزهها نیز تغییراتی اعمال شود.
و درنهایت باید گفت تغییر، فرآیندی دشوار است و براساس تحقیقات بهعمل آمده ۷۰ درصد تلاشهایی که درجهت تغییر انجام میشود با شکست مواجه میشوند.
پس برای مدیرت تغییر نیاز به یک برنامهریزی منسجم و دقیق وجود دارد.